ويژگي موسيقي جنوب خراسان حركات ريتميك و نمايشي است. موسيقي در اين منطقه به ويژه در شهرستان بيرجند از سابقهاي طولاني برخوردار است. اين شهرستان داراي رقصها و موسيقيهاي بسيار متنوعي است. ريتمهاي پنج ضربي (سهتايي و دو تايي) متداول در اين منطقه داراي ويژگيهاي خاص خود است و در ديگر نقاط ايران مرسوم نيست. در منطقه قهستان و بيرجند ترانهها و آوازهاي زيبا و حماسيترين رقصها و آهنگهاي سازي و آوازي رواج دارد.
سازهاي محلي بيرجند عبارتند از: دهل، سرنا (ساز)، دايره و ني كه معمولا توسط خود نوازندگان ساخته ميشوند.
برخي قطعات موسيقي ويژه رقصهاي محلي در اين منطقه عبارتند از: اصيل، ناره ناره، چنشتي، چپ و راست، شيرجه، احوال، سه ضرب و… . علاوه بر رقصهاي انفرادي، دو نفره و گروهي، رقصهاي ديگري نيز وجود دارد كه چون رقصندگان آنها به چوب بازي نيز ميپردازند، در رديف « چوب بازيها» به حساب ميآيند. اين رقصها پيچيده و سخت هستند و نياز به مهارت، تمرين و انعطاف بدن دارد. آهنگهاي ويژه چوببازي عبارتند از: آزاد، كنار به خاك، وسط به خاك، پك پك، دست به خواب، پشت و گندمكاري.
آهنگهاي متداول و قديمي اين منطقه نيز عبارتند از: عروس كشو (عروسكشان)، محمل، روش (شبيه مارش است)، نصر و جو (نصر و جان)، كوچه باغي، سبزه نمكي، غلام پخش، پيش باز، لالايي، استقبال (خوشآمدگويي) و غيره.
نوعي دو بيتيخواني موسوم به (فراغي) نيز در اين منطقه رواج دارد: روستاييان دايرهوار دور هم مينشينند و هر يك با خواندن دو بيت از اشعار محلي به بيان هجران و فراق خود ميپردازند. شيوه خواندن يكسان و تكراري است و هر فرد بيت آخر را به گونهاي ميخواند كه نفر بعد از لحن خواندن آن ميفهمد كه نوبت اوست و بايد فراغي را ادامه دهد.
بازی ها :
لولو:
اين بازي در حقيقت همان قايم باشك مشهور است. به اين ترتيب كه يك نفر با نام استاد يا اصطلاحا استا دو دست خود را در كنار هم قرار داده و انگشتان شصت و انگشت اشاره را به هم چسبانده تا حفره اي داخل دستانش ايجاد گردد و سپس ساير افراد كه در بازي حضور دارند و بسته به افراد بازي كن تا ده نفر را ممكن است شامل گردد با انگشت اشاره خود به داخل سوراخ دست استا اشاره مي كنند و با هم واژه «لولو» را تكرار مي كنند. در اين هنگام استا سر يكي از بازيكنان را مي گيرد و چشمانش را با دستانش مي بندد و ساير افراد در سريع ترين زمان ممكن به اطراف دويده و قايم مي شوند. در اين هنگام استا بنا به تشخيص خود آن فرد را رها كرده تا بدنبال افراد بگردد، فرد مورد نظر به دنبال مكان مخفي شدن افراد مي گردد و بايد افراد را پيدا كند و چنانچه افراد را پيدا كند بايد دستش را به سر آن ها بزند و اصطلاحا آنان را كل كند و اگر نتواند يعني افراد سريع تر از مخفيگاه بيرون آمده و خود را به استا رسانده و دست خود را به سر استا بزنند، آن گاه برنده مي شوند و فرد مورد نظر بازنده است.
سيه جو :
اين بازي، ماهيتي فكري – فيزيكي دارد به اين ترتيب كه ابتدا فردي به عنوان استا ، افراد بازيكن را دور خودش جمع كرده و سپس شي، جسم يا مورد خاصي را در ذهن خود مجسم كرده و اصطلاحا در نظر مي گيرد و سپس به ترتيب افراد گروه هر كدام با يك سئوال بايد آن مورد را تشخيص بدهند. البته با هر يك سئوال افراد، استا راهنمايي مختصري نيز به افراد مي كند، مثلا دور يا نزديك بودن به مورد. در اين چرخش كه هر فرد در هر دور يك سئوال مي پرسد، چنانچه فردي مورد در نظر گرفته شده را تشخيص دهد، استا با گفتن « بزن و بگير چكار داري » شلاقي را به فرد مي دهد تا دنبال ساير افراد كرده و آن ها را از دور استا دور كند. البته افراد نيز از دور استا دور شده و مشغول سرگرم كردن فرد مورد نظر مي شوند. در اين جا دو موضوع مطرح است. نخست اينكه فرد شلاق به دست بايد تا زماني كه استا واژه « سيه جو » را نگفته به دور كردن افراد از استا و خودش بپردازد و به محض شنيدن واژه ياد شده خودش را در اولين فرصت به استا رسانده و شلاقش را تحويل استا داده او را كل نمايد و در اين صورت برنده است و دوم اينكه ساير افراد بايد مترصد باشند تا در هر فرصتي به فرد مورد نظر حمله ور شده و طوري او را بگيرند كه نتواند خود را به استا برساند. در اين صورت كه موفق شوند او را بگيرند بايد چشمانش را با دست گرفته و سه نفر به ترتيب خاك سر، خاك پا، خاك دست و شلاقش را براي استا مي آورند. البته به جز شلاق كه اصل شلاق را تحويل استا مي دهند مشتي خاك را با ذكر اين كه چه خاكي است (سر، پا يا دست) براي استا آورده و استا مي داند هر كدام را چه كسي آورده است و شلاق را قايم مي كند.
سپس فرد را پيش استا آورده و بايد ابتدائا به استا بگويد سلام. پس از جواب سلام از استا، استا از او مي پرسد: كجا رو تاختي ؟ كجا رو باختي؟ كجا رو كله انداختي؟ فرد بايد محدوده اي را كه رفته، مكاني كه گرفتار شده و جايي كه به زمين افتاده را بگويد. سپس استا از او مي پرسد خاك سر، خاك پا، خاك دست و شلاقت را چه كسي آورد؟ و بايد آن فرد درست جواب بدهد و هركدام از سئوالات را كه نتواند جواب درست بدهد تعدادي شلاق بايد به حساب خود منظور نمايد. سئوال آخري نيز اين است كه مكان شلاقش را حدس بزند…. سپس بازي مجددا پيگيري مي شود.
كل بازي :
این بازی شباهت هایی با بازی لولو دارد. به این ترتیب که ابتدا با توافق افراد حاضر در بازی دو تا چند مکان مشخص که معمولا قطعه دیوار می باشد به عنوان کت مشخص و تعیین می گردد سپس با توجه به شرایطی یک فرد انتخاب گردیده و باید بقیه افراد را کل کند ( به این معنی که دستش را بر سر ان ها بزند) البته فقط در حالتی که افراد دستشان از محل های مشخص یا همان کت جدا بشود. ضمن اینکه افراد نباید همیشه در یک کت مانده و بایستی مدام در حال جابجا شدن بین کت ها باشند. بدین ترتیب چنانچه فرد مورد نظر بتواند همه افراد را کل کند برنده است و گرنه اصطلاحا می سوزد.
نارگلي :
اين بازي از نوع بازي هاي با توپ است. توپ مورد استفاده نيز اصطلاحا به توپ هفت پوست مشهور است و يا همان توپ تنيس با قابليت ارتجاع عالي. براي انجام اين بازي و همان گونه كه از نامش پيداست، ابتدا هفت سنگ تخت و با مساحت در حدود حداقل 2 سانتي متر مربع تا حداكثر 7 سانتي متر مربع كه از بزرگ به كوچك بر روي هم قرار مي گرند. سپس افراد به دو گروه تقسيم مي شوند و در فاصله مشخصي از سنگ ها قرار مي گيرند كه معمولا در حدود 7 تا 10 متر مي باشد و سپس افراد دو گروه به تناوب و يكي در ميان با نشانه گيري توپ را با شدت به سمت هفت سنگ پرتاب مي كنند و در هر پرتاب يك نفر از گروه مقابل در نزديكي هفت سنگ مي ايستد تا اگر توپ به هفت سنگ برخورد كرد آن را مهار كرده و به يارانش پاس بدهد، در حالي كه بقيه افراد دو گروه در يك خط مستقيم ايستاده مي مانند و هر يك بتواند با ضربه توپ سنگ ها را حتي يك عدد از جايگاهش بريزد در آن صورت افراد گروه مقابل توپ را گرفته و با پاس كاري به ياران خود مي سپارند تا از جايي كه مشخص است به افراد حريف بزنند. البته اين زدن توپ در صورتي منجر به باخت تيم مقابل مي شود كه دست افراد تيم مقابل به كت نخورد. هرچند ناچار مي باشند، افراد تيم مقابل براي چيدن مجدد سنگ ها از كت خارج شده و به سمت هفت سنگ بيايند. در اين هنگام چنانچه چيدن سنگ ها بر روي هم تكميل شد و توپ به اين افراد برخورد نكرد افراد با صداي بلند داد مي زنند نارگلي و به اين ترتيب يك امتياز به اين افراد اضافه مي شود و چنانچه توپ با آنان برخورد كرد يك امتياز به حريف اضافه مي شود و مجددا بازي تكرار مي شود.
سنگ تلك تلك :
بازي سنگ تلك تلك نيز يك بازي گروهي است كه افراد در دو دسته جداگانه و به سرپرستي دو استا رودرروي يكديگر قرار مي گيرند. شرح بازي به اين صورت است كه پس از اين كه گروه ها مشخص شده و سر گروه ها (استا ها) تعيين شدند آنگاه افراد در فاصله حدود 5 متري روبروي هم صف آرايي مي كنند و به صورت نظامي مي نشينند و سعي مي كنند ژست ثابتي به خود بگيرند. سپس دو استا در فاصله ميانه دو گروه مستقر مي شوند و دو قطعه سنگ نيز در وسط و در حد ميانه دو دسته قرار مي گيرد تا از كوبيدن آن دو با هم صدا ايجاد شود. ابتدا يكي از استا ها به سمت گروه خود رفته و درگوشي به هر كدام از آن ها نام مشخصي را مي گويد و در حقيقت ان ها را با آن نام رمزي مي شناسد و البته اين نام در هر دور بازي بايستي تغيير نمايد.
سپس به ميانه جايگاه برگشته و با دستان خود چشم استاي ديگر را كه در ميانه ميدان پشت به ياران خود نشسته است، مي گيرد و يكي از ياران خود را با نام مستعار صدا مي زند كه فلاني بيا. سپس آن فرد مي ايد و دو سنگي كه در جلو استا موجود است را به يكديگر مي زند تا صداي تلك بكند و سپس به سرجاي خود با آرامي بر مي گردد و ژستي مشابه قبل مي گيرد تا مشخص نباشد.
پس از اينكه اوضاع آرام شد، استا چشم استاي مقابل را باز كرده تا تشخيص بدهد كدام يك از افراد اصطلاحا تلك سنگ را باعث شده است. در اين هنگام اگر درست تشخيص بدهد برنده شده و وضعيت براي گروه مقابل بايد اتفاق بيفتد و گرنه وضعيت براي همين گروه تكرار مي شود.
كبودي :
اين بازي، همان بازي كبدي است كه در كشورهاي پاكستان و شبه قاره هند و استان سيستان و بلوچستان ايران، طرفداران متعدد و قدمت طولاني دارد و در سال هاي اخير نيز تيم ملي ايران در اين رشته شكل گرفته و در مسابقات بين المللي شركت مي كند. در پيشبر به اين بازي كبودي مي گويند.
شرح بازي به اين صورت است كه افراد در دو دسته تا 5 نفري در دو سوي زمين واليبال قرار مي گيرند و به نوبت از هر يك از گروه ها فردي به زمين ديگري وارد شده و واژه كبودي را به صورت كشيده و بدون قطع نفس ادا مي كند و به افراد دسته مقابل حمله مي كند. در اين صورت چنانچه دست اين فرد در حال كبودي گفتن به يكي از افراد حريف برخورد كند، آن فرد از جريان بازي بايد خارج شود و اين فرد مهاجم بايد سريع تر خود را به زمين خودي برساند. البته در بازي معمولا فرد سه بار مجاز است تا واژه كبودي را تكرار نمايد. اگر افراد دسته مقابل بتوانند اين فرد را قبل از بازگشت به زمين خودي، مهار نموده و نگذارند تا به زمين خودي با گفتن سه بار نفس مجاز برگردد، بنابراين فرد وارد شده به زمين اصطلاحا مي سوزد و از جريان بازي بايد خارج گردد. اين مراحل ادامه مي يابد تا يكي از دو دسته، يارانش را از دست بدهد و تيم مقابل به عنوان برنده معرفي مي شود.
شم يك شم :
بازي شم يك شم، در حقيقت، همان بازي شنبه، يكشنبه است كه به اختصار به تلفظ شم يك شم تبديل شده است. در اين بازي كه باز هم از جمله بازي هاي با توپ است افراد به نوبت مقابل يك ديوار مي ايستند و با دست توپ را به بالاترين نقطه ديوار پرتاب مي كنند و پس از برگشت توپ (در بازي هاي سطح پائين توپ گرفته مي شود و در سطوح بالاتر بدون گرفتن توپ، توپ مجددا به بالا پرتاب مي شود) فرد با صداي بلند مي گويد شم، يك شم، دو شم و …. پنج شم، جمعه، كدو و آخرين مرتبه بايد با سر توپ را بزند و مي گويد كله. در هر كدام از مراحل 9 گانه ياد شده چنانچه تعادل توپ از دست خارج شود و به زمين بخورد، فرد اصطلاحا سوخته و از جريان بازي خارج مي شود تا نوبت به افراد ديگر برسد و اين چرخه ادامه پيدا مي كند.
كرقدينگ :
كرقدينگ بازي دو نفره اي است كه شايد بيشترين لذت آن و سرگرمي ناشي از آن متوجه تماشاگران اين بازي باشد. براي همين، اين بازي بيشتر و البته هميشه در مراسم عروسي صورت مي گرفته است و اصولا يك بازي خانگي و زير سقف محسوب مي شود. براي انجام اين بازي دو نفر داوطلب مي شوند تا توسط يك داور چشمانشان با يك پارچه بسته شود و سپس به صورت نيمه نشسته و روبروي هم قرار مي گيرند. در اين حالت هر دو نفر دست چپ خود را به يك نقطه مشخص مي گذارند و مثلا جسم خاصي نظير يك لنگه كفش را مي گيرند، تا موقعيت آن ها براي يكديگر مشخص باشد. بنابراين هر دو نفر دستانشان را بر روي يك لنگه كفش گذاشته و هر كدام در دست راست يك جسم شلاق مانندي را براي ضربه زدن به حريف در دست دارند. در اين هنگام و به نوبت ابتدا يك نفر مي گويد كورقدينگ و نفر ديگر مي گويد دينگ و سپس جايش را به راست و چپ عوض مي كند. فرد اولي از صداي دينگ فرد دوم بايد جايش را حدس زده و يك ضربه بر او وارد كند و پنانچه به او بخورد يك امتياز منفي و اگر جاي خالي بدهد و به او نخورد يك امتياز منفي برايش منظور مي شود و اين مراحل ادامه پيدا مي كند.
تشله بازي :
تشله بازي، بازي معمول است كه با نام هاي متعددي در مناطق مختلف رايج است و نوع بازي آن نيز تاحدودي مشابه مي باشد. در پيشبر اين بازي معمولا در زمستان ها و به خصوص در سيزده روز تعطيل نوروز با شدت تمام انجام مي گرفته و طرفداران متعددي نيز داشته است.
مراحل انجام اين بازي به اين صورت است كه ممكن است در دو نوع انجام بگيرد: مردك و بللو مردك يعني بازي به صورت انفرادي و امتيازات هر فرد جداگانه براي خودش اندوخته شود و بللو يعني تيمي بازي كردن كه در قالب دو تيم افراد با يكديگر بازي كرده و امتيازات هر گروه با هم جمع مي شود.
معمولا جمع امتيازات تا عدد 30 متداول است ولي تا حد زيادي سقف امتيازات، قراردادي مي باشد. افراد بازيگر در مردك، حداقل دو نفر مي باشد و در بللو معمولا ضرايبي از عدد 2 مي باشد مثلا 4 نفره يا 6 نفره يا نهايتا 8 نفره. به ازاي هر نفر يك خانه بايد موجود باشد و خانه چاله اي است به عمق حدود 3 سانتي متر و مساحت سطح يك كف مشت. اين خانه ها به رديف كنده مي شوند و فاصله بين هر دو خانه معمولا از يك تا يك و نيم متر مي باشد.
از ديگر الزامات تشله بازي، وجود سكويي مناسب در امتداد خانه ها است كه اصطلاحا به آن سركته گفته مي شود. سركته جايي است كه افراد در آغاز بازي بايد از آن نقطه بازي را شروع نموده و تشله ها را پرتاب نمايند.
معمولا افراد مختلف براي پرتاب تشله حالات مختلفي به انگشتانشان مي دهند كه به آن دم يا دب گفته مي شود.
شروع بازي به اين شكل است كه يك گروه در سر كته قرار مي گيرند و گروه ديگر در سر خانه ها به صورت يكي در ميان تشله هاشان را مي چينند و سپس افراد سر كته به نوبت با نشانه گيري تشله هايشان را به سمت تشله هاي گروه نشانده نشانه گيري و پرتاب مي كنند. اگر تشله هاشان به همديگر برخورد كند، يك تير محاسبه و به امتيازات اضافه مي شود و بايد پس از كسب هر امتياز باز تشله را در خانه بيندازند و مجددا نشانه گيري كنند، هرچند زدن متوالي به تشله هاي مختلف بلامانع مي باشد. اگر تشله ها برخورد نكند و خانه اي نيز تصاحب نگردد بازي به طرف مقابل منتقل مي شود و اين دور بازي تا زماني كه يك خانه موجود باشد و كسي تصاحب نكرده باشد، ادامه مي يابد و گرنه مجددا با رفتن گروه ديگر به سر كته از نو بازي شروع مي شود.
اگر در هر دور بازي تشله دو يار كه از تيمي مي باشند كه از سركته بازي را شروع كردند، به هم برخورد كند (تصادفي يا غير تصادفي) اصطلاحا تيرجوونك مي شود و تمام امتيازات آن دور بازي بايد باطل گردد.
كوش بازي :
اين سرگرمي اصطلاحا كاركردي مشابه و جايگزين همان ده، بيست، سي، چهل و … صد دارد و نفر اول و دو م و … هر بازي را مشخص مي كند. به اين ترتيب كه افراد در يك صف به رديف مي ايستند و پاهاي خود را به فاصله عرض يك شانه باز مي كنند و سپس به نوبت از كمر به جلو خم شده و لنگه كفششان را كه در دست دارند با شدت هر چه تمام تر از ميان پاهايشان به بيرون پرتاب مي كنند. هركسي از همه بيشتر پرتاب كرد نفر اول و هر كسي كمتر پرتاب كرد نفر آخر مي شود. اين سرگرمي در حقيقت مقدمه اي براي شروع بازي ها مي باشد.
سنجش ديگر براي گزينش افراد براي شروع بازي در اول يا دوم يا … آخر بازي كردن اين است كه هر كسي سريع تر بگويد اولكم ، دومكم و … بازي را شروع مي كند.
استا استا علله اين سرگرمي نيز از نوع گزينش افراد براي قرار گرفتن در يك گروه در بازي ها مي باشد. فرآيند انجام كار به اين ترتيب است كه دو نفر يا سه نفر يا به تعداد گروه ها سرگروه تعيين مي شوند به نام استا. سپس افراد به همان تعداد توزيع مي شوند و از استا ها فاصله گرفته براي خودشان با توافق نامي تعيين مي كنند و دست در شانه يكديگر به پيش استا ها مي آيند و مي گويند اساتا استا علله و سپس استا مي گويد علله و آن افراد نام خودشان را مي گويند مثلا كي سيب و كي پرتقال. آن وقت استاي ديگر نام يكي از افراد را مي گويد و هر كس نامش بود در بازي جزو گروه آن استا مي شود.
غذا ها :
انواع آش : آش جوش پره، آش محلي، آش لخشك، آش بلغور ترش، قليه آش، ِآش بلغورشير، آش انار، آش اماج، آش گوشواره، آش بورش، آش دوغه، آش قيمه
انواع آبگوشت : آبگوشت بزباش، آبگوشتكشك، آبگوشت گندم و آبگوشت بلغور
انواع اشكنه : اشكنه خنجك، اشكنه زرشك، اشكنه تخم مرغي، اشكنهغوروتي، اشكنه اوجيج، اشكنه گوجه، اشكنه سيب زميني، اشكنه آرد بريون ، قلور تروش،
انواع خوراك : خوراكباميه، خوراك كدوچه بانان برنجي ، خوراك سيب و كدوچه ، پوره عدس، دوغ گرم، سوپ ذرت، كباب نارنجكي،قاتقاب، پولاني، كم جوش، اماج، چغندر، دني، قيسي، جوش واره، فله، حليم، ارزه پلو، پلو زيره، رشته فرنگي پلو،
انواع خورشت : خورشت كنگر، خورشت گوجه فرنگي، خورشت باميه، خورشت كدو حلوايي
انواع نان : نان پنیر ، نان پستانی ، نان خشکی ، نان ته تغاری ، نان جوین ، نان کوله ، نان روغن جوش ، نان کماچ ، نان جان جانی ، نان گاورسی ، نان سمنو ، نان شلغمی ، نان تاتران ، نان سمبه
پوشاك مردان
سرپوش : كلاه نمد: جنس آن از نمد و بغلهاي آن لبهدار است.
شب كلاه: جنس آن از كرك و پشم و به رنگهاي سفيد و سياه است. در بيرجند درست ميشد و روي آن منديل ميبستند.
مُنديل: شالي سفيد يا سياه است كه طول آن حدود پنجاه سانتيمتر و جنس آن از قميس است.
كلاه دورهدار: دور تا دور آن لبه دارد و از جنس پشم است.
كلاه پهلوي يا شاهپوري: جلوي آن لبه گرد دارد و بيشتر به رنگهاي تيره است. اين كلاه را بيشتر جوانان بر سر ميگذارند.
كلاه قرص: از كلاه پهلوي كمي تنگتر است و در روستاي چنشت به دور تا دور آن تسبيح و مهره آويزان ميكنند.
عرقچين: شبيه عرقچين امروزي است، ولي اطراف آن را گلدوزي ميكردند و پر از نقش و نگار بود.
كلاه ترمه: جنس آن از ابريشم قرمز بود و دور آن شيرازه داشت. اين كلاه را طبقه اعيان به سر ميگذاشتند.
گردنپيچ يا لنگته: مانند شال بود و آن را به گردن ميبندند. جنس آن از كرك است.
تن پوش : جليغه: بدون آستين و جلوي آن باز و دكمهدار است. پشت جليغه از پارچة آستري است.
پيراهن: جنس آن از كرباس و به رنگهاي سفيد، تيره و خاكستري است. پيراهن بدون يقه و جلوي آن بسته است و فقط بالاي آن دو يا سه دكمه دارد. بعضي اوقات دكمه بالاي آن را در بغل گردن ميگذاشتند.
قميس: از پيراهن بلندتر و از دو پهلو باز است. تا زير زانو را ميپوشاند و به آن لباس افغاني هم ميگويند.
لباده: از روي شانه تا زير زانو را ميپوشاند و جلوي آن باز است و سه يا چهار دكمه دارد. جنس آن از كرك و بيشتر به رنگ خاكي است.
نيم تنه: مانند كتهاي امروزي و بيشتر به رنگهاي تيره است.
پالتو: لباس زمستاني است. جنس آن از پشم و بيشتر به رنگهاي سبز، كبود و آبي است.
شلوار (تمبان): جنس آن از كرباس و رنگهاي آن متفاوت و پاچههاي آن گشاد است. به آن شلوار گشاد، بيژامه، لباس افغاني و شلوار دو لنگه نيز ميگويند. شلوار دو لنگه از شلوار عادي خيلي گشادتر است.
قارت (جقه): شبيه كت ولي آستينها و قد آن از كت بلندتر است. جنس جقه از پشم است.
قبا: بدون يقه و بيشتر به رنگهاي سبز و قهوهاي است. از روي دوش تا زير زانو را ميپوشاند. سر آستين آن دكمهدار و جلوي آن دو يا سه دكمه دارد و بقيه آن باز است.
سينه بند: شبيه جليغه ولي جلوي آن بسته است.
مچ پيچ: جنس آن از پارچه است و مردان آن را به مچ دستشان ميبستند.
پاپوش : شامل گيوه، كفش ساده، ارسي، گولي، پوتين، كفش چوبي، كفش پونار، كفش چارق، كفش چپت و كفش تخت آجي است. اين كفشها در محل ساخته ميشود و برخي نمونههاي آن هنوز در روستاها متداول است.
پوشاك زنان
سرپوش : چهارقد: مانند روسريهاي امروزي ولي از آن بزرگتر است. جنس آن از پنبه و بيشتر به رنگ سفيد است.
دستمال: آن را روي چهار قد و به پيشاني ميبستند و بيشتر رنگهاي تيره به ويژه قرمز آن متداول بوده است.
روبند: پارچهاي و نازك بود و به وسيله دو بند به دور سر بسته و در جلو صورت آويزان ميشد.
كلوته: به آن كلاه پول هم ميگفتند و قسمت جلوي آن را با انواع سكههاي نقره قديمي تزيين ميكردند.
كوسه: شبيه چهار قد ولي از آن نازكتر بود و در تابستانها استفاده ميشد.
عرقچين: شبيه عرقچينهاي امروزي بود و روي آن نقش و نگار داشت.
تن پوش : پيراهن يا (پهره): از روي شانه تا زير زانو را ميپوشاند و جلوي آن به اندازه سه دكمه باز است. در برخي نقاط نوع بدون دكمه آن نيز رايج است.
دالاق: شبيه جوراب است و از نوك پا تا كمر را ميپوشاند.كمر آن بند دارد و دور كمر بسته ميشود.
شليته: نوعي دامن چيندار و بسيار گشاد است و از كمر تا زير زانو را ميپوشاند.
شلوار: جنس آن كرباس و گشاد و بلند است. به آن شلوار تختهدار و شلوار دو لنگه نيز ميگويند.
يل: شبيه جليغه و از آن بلندتر است. از مخمل و پارچههاي قيمتي درست ميشود و آن را با زيورآلات تزيين ميكنند. جلوي يل باز است و معمولاً آن را در شب عروسي و يا زنان اعيان ميپوشيدند.
چادر: بيشتر به رنگهاي سفيد و سياه گلدار و شبيه چادرهاي امروزي است. در روستاي سربيشه چادر چهارگوش است و در روستاي چنشت از چادر معمولی کوچکتر و کوتاه تر است و فقط از پشت سر آويزان ميشود.
پاپوش : شامل كفش تبلكدار، گرجي، گالش، كفش سوز و كفش ساده است. همچنين در بيرجند نوعي جوراب بافته ميشود كه به جوراب هفت رنگ معروف است.
داروهاي گياهي : برخي داروهاي گياهي كه در درمان بيماريها استفاده دارند عبارتند از: «مخلصه» براي درمان كليه درد، «كلپوره» براي درمان دل درد، نفخ شكم، ناراحتيهاي معده و مسموميت، «شوتخم» براي درمان دردهاي داخلي، «گل سفيد» براي رفع سردرد، «مستار» در درمان سردي، يرقان و مسموميت و به منظور كاهش قند ادرار، تنگي نفس و از مرهم آن براي درمان زنبور و عقرب گزيدگي، «اَنغوره» (اَنغوزه) براي درمان سرفه، آسم، ناراحتيهاي عصبي و نيز هضم غذا و برطرف كردن انگلهاي رودهاي، «آويشن» براي درمان بيماريهاي مجاري تنفسي فوقاني، ناراحتيهاي جهاز هاضمه، كاهش اسپاسم و جلوگيري از نفخ، «اُسطو خودوس» براي درمان بيماريهاي سينه، سرفه، ورمهاي نزلهاي و زكام.
اين دارو مسهل است و براي ريه مضر ميباشد و بايد با عسل و يا سكنجبين مصرف شود. «پر سياوشان» به عنوان تب بر، مدر، نرم كنندة سينه، ضد عفوني كننده زخم ها و نيز براي درمان بواسير، «تاتوره» براي درمان تنگي نفس، تشنج، دردهاي عصبي، قولنجهاي ناشي از مسموميت هاي سرب، يبوستهاي حاد و ناراحتيهاي بواسير، «زيرة سياه» به عنوان بادشكن، مقوي معده و افزايشدهندة ترشح شير و براي درمان تنگي نفس.از ديگر گياهان دارويي ميتوان از گل ارونه، گل زوفا، گل شقايق، پونه كوهي، شيرخشت، خارانگين، شاه تره و … نام برد.
گاهشماری
روستاييان و كهنسالان شهري اتفاقات، اخبار، زمان كاشت، داشت و برداشت محصول خود را به ماههاي قديمي مانند قوس، عقرب و … ميسنجند.
در تقويم محلي منطقه به اول عيد، نوروز ميگويند. در فصل بهار روزها را بر مبناي بارش تقسيمبندي ميكنند. به هر شش، ده و يا … يك شيشه ميگويند و بر اين باورند كه در هر شيشه يك بار، بارندگي ميشود. زمان و اسامي تقويم محلي در روستاها متفاوت است. در تقويم محلي بيرجند« چله بزرگ» تابستان از اول تير ماه شروع ميشود و تا دهم مرداد ماه ادامه مييابد و «چله خرد» تابستان از دهم مرداد شروع و تا سيام اين ماه ادامه دارد. در بخش سربيشه از اول تير ماه تا دهم مرداد ماه را «چله تموز»، از دهم مرداد ماه تا آخر اين ماه را «چله خرد»، از اول ديماه تا دهم بهمن ماه را «چله كلو»، از دهم بهمن ماه تا آخر اين ماه را «چله خرد» ميگويند. علاوه بر تقويم محلي استفاده از تقويم قمري نيز از قديم رايج بوده و هنوز هم كم و پيش استفاده ميشود.