مراسم پیر شالیار در روستای اورامانتخت (هورامان) کردستان، هر سال دو بار در نیمه بهار و نیمه زمستان برگزار شده و عروسی «پیر شالیار» در سه روز جشن گرفته میشود. مقبره پیر شالیار که از موبدان زرتشتی بوده است در انتهای جاده آسفالته اورامان قرار دارد. این مراسم شامل ذبح دام قربانی، دف زنی، نوعی رقص، خوردن آش، و شبنشینی و خواندن شعر و دعا است.
پیر شالیار که یکی از روحانیان بزرگ زرتشتی بوده است. پیرشالیار فرزند جاماسب، یکی از رهبران و مُغان آیین زردشت بوده که در اورامان میزیسته است،
در افسانههای مردم منطقه اورامانات پیری اسطوره ای به نام «پیر شالیار» هست که می گویند صاحب کرامات بوده است. از جمله این کرامات عجیبی که درباره او روایت می کنند ماجرای شفا یافتن «شاه بهار خاتون» دختر شاه بخارا است که «پیر شالیار» او را شفا میدهد. ماجرا از این قرار بوده است که «شاه بهار خاتون» کر و لال است و تمام طبیبان از مداوای او عاجز می مانند تا اینکه آوازه «پیر شالیار اورامی» به بخارا می رسد. پادشاه بخارا هم شرط کرده است که هر کسی دخترش را شفا دهد او را به عقد وی درمی آورد؛ بالاخره عموی پادشاه با عده ای از اطرافیان پادشاه به سمت اورامان به راه می افتند تا دختر را به نزد «پیر شالیار» ببرند. وقتی که نزدیک روستای «اورامان تخت» می رسند گوشهای دختر به طوری آنی شنوا می گردند و وقتی هم به نزدیکیهای خانه «پیر شالیار» می رسند صدای نعره دیوی توجه آنها را جلب میکند و سریع دیو از تنوره ای که هم اکنون اهالی به آن «تنوره دیوها» می گویند و نزدیک خانه «پیر شالیار» هست، بر زمین می افتد و کشته می شود، در این اثنا زبان «شاه بهار خاتون» هم باز میشود و شروع به صحبت کردن می کند. پادشاه دخترش را به عقد وی در می آورد و مردم جشن عروسی بزرگی برای پیرشالیار و بهار خاتون برپا میکنند که مراسمی که امروز برگزار برگزار میشود سالگرد همان روز است.
شروع مراسم روز چهارشنبه است. این مراسم سه روز به طول می انجامد. از همان صبح روز اول دامدارانی که دامهای خود را برای قربانی در این مراسم نذر کرده اند دامهای خود را به جلو در خانه پیرشالیار می آورند تا به دست متولین مراسم ذبح شوند. پس از ذبح قسمتی از گوشتها را بعنوان تبرک در بین مردم پخش می کنند و بعضی از آن را هم برای غذای مراسم به داخل خانه پیر انتقال می دهند.
بعد از ظهر دفها را برای لحظاتی دیگر آماده می کنند. نزدیکیهای ساعت ۲ الی ۳ مراسم شروع می شود. و نوجوانان و جوانان و پیران دست در دست هم زنجیره ای بزرگ تشکیل می دهند و با تسلسل جسم و درون اتحاد و همبستگی همیشگی خود را به نمایش می گذارند. در حین این رقص شادی (که به نوعی رقص عرفانی هم هست) عده ای دف می نوازند و عده ای قصیده هایی در مدح پیامبر و … می خوانند و گروه بزرگ رقص هم لفظ جلاله الله را زمزمه می کنند. در این سه روزه مردم هورامان تخت تمام کارهای خود را تعطیل می کنند و فقط و فقط وقت خودشان را در این جشن باستانی صرف می کنند.
غذای مراسم (آش جو یا “هولوشینه تشی”) همان غذایی است که ۹۵۰ سال پیش در مراسم پیر شالیارپخت شده است. بعد ازخوردن غذا مردم به خانههای خود می روند و غذایی که اضافی است به خانهها می برند تا سایر اعضای خانواده بعنوان تبرک از آن بخورند.
درروز آخر (بر خلاف دوروز پیش از آن که تا عصر مراسم برپاست) مردم تا شب به رقص می پردازند و ساعاتی از شب را نیز در خانه پیرشالیار میگذرانند (که به این شب (شب نشست “شه وونیشتی”) گفته میشود. در این شب سخنرانان به سخنرانی درمورد پیر شالیار و بحثهای مذهبی و عرفانی می پردازند .بعد از آن سرودی یا قصیده ای خوانده میشود وپایان جلسه با دعا ختم می شود.
در این مراسم از باغ پیرشالیار گردوهایی چیده شده و برای اهالی فرستاده میشود.