پل بابا رکن الدین یا پل خواجو، در شهر اصفهان و بر روی رودخانه زایندهرود در شرقسی وسه پل قرار دارد.این اثر در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شمارهٔ ثبت ۱۱۱ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
پل خواجو به خاطر معماری و تزئیناتکاشیکاری آن از دیگر پلهای زاینده رودمشهورتر است. این پل که در دوران صفوی یکی از زیباترین پلهای جهان به شمار میرفت، بیشتر به منزله سد و بند بوده است. در میان هریک از دو ضلع شرقی و غربی پل ساختمانی بنا شده که شامل چند اتاق مزین به نقاشی است. این ساختمان که (شاه نشین) نامیده میشود در آن دوره جایگاه بزرگان و امیرانی بوده که برای تماشای مسابقاتشنا و قایقرانی بر روی دریاچه مصنوعی به این مکان فراخوانده میشدند.
در گوشههای ضلع شرقی پل خواجو دو شیرسنگی وجودداردکه ظاهرا”نمادسپاهیان بختیاری ومحافظ اصفهان در عصرصفویه هستند. این پل دارای ۲۴ دهانه است که از مکعبهای به دقت تراشخورده ساخته شده و در بخش میانی، با سدهای چوبی برای گرفتن جلو رودخانه مسدود گردیده است.
پل خواجو از اواخر تيمورى شالوده هايى داشته و به امر شاه عباس دوم در سال 1060 به صورت امروزى آن ساخته شده است. در وسط اين پل براى اقامت موقتى شاه صفوى و خانواده او ساختمان مخصوصى (كه به نام بيگربيكى شهرت دارد) بنا شد كه هم اكنون نيز وجود دارد و طاق هاى آن داراى تزئينات نقاشى است. نام پل خواجو، تحريف كلمه «خواجه» است كه به مناسبت لقب بزرگان و خواجههاي عصر صفوي نام گذاري شده است.
اين پل در انتهاى شرق خيابان كمال اسماعيل اصفهانى و انتهاى جنوبى خيابان خواجو واقع شده است. به طورى كه باستان شناسان تحقيق كردهاند پل مزبور بر روى پلى كه در پيش وجود داشته و خرابى به آن راه يافته بوده بنا گرديده است. در باب ساختمان اين پل، زمان، بانى ساختمان و كيفيت آن اقوال گوناگونى نوشته اند ولى آنچه مناسب به نظر مى رسد شرحى است كه مؤلف تاريخچه ابنيه تاريخى اصفهانى در اين باب نگاشته و از اين رو نوشته مزبور عيناً نقل مى گردد.
در انتهاى شرقى خيابان كمال اسماعيل و انتهاى جنوبى خيابان خواجو كه به طرف تخت فولاد (قبرستان اصفهان) و راه يزد مى رود پل زيبا و تاريخى خواجو واقع شده – اين پل بر روى خرابه هاى پل حسن بيك به وسيله شاه عباس دوم صفوى در سال (1065 ه) ساخته شده است.
“تارونيه” سياح اروپايى نوشته است كه در دو طرف خيابان اين پل دو خانه وجود دارد كه متعلق به شاه است و رودخانه در هيچ كجا بسترى به اين زيبايي ندارد و چون اين محل از همه جا گودتر است همين امر تا اندازهاى شاه عباس را وادار به ساختن اين پل نمود و چون محل گبرها آن طرف رودخانه بوده براى اين كه آنان از خيابان چهار باغ نگذرند براي كوتاه تر نمودن راه اين پل ساخته شد و تاريخ آن 1057 تا 1077 هجرى است. همچنين وقتى كه پل به اتمام رسيد به همان نام حسن بيك ناميده شد. اين پل كه طولش 150 متر و عرضش 14 و معبر آن 5/7 متر است از سنگ و آجر ساخته شده و 21 جوى و 26 چشمه دارد.
اين پل به منزله سد و از حيث معمارى و استحكام بى اندازه زيبا و بى نظير آن، شامل چهار طبقه و در دو طرف داخلى معبر فوقانى هر طرف 51 غرفه بزرگ و كوچك دارد. طول سنگ هاى اين پل متجاوز از دو متر و امتداد ستون هاى فاصله هر چشمه به سقف 20 متر است جلو هر سقف و ديوار پيش آمدگى و فرو رفتگى وجود دارد اگر تختهاى با اندازه دهانه پل ها بگذارند آب رودخانه بالا آمده و مدتى ذخيره مىشود.
در قسمت شرقى پل طرفين دو صفه مسطح سنگى وجود دارد و در وسط آن دو تقريباً در كف رودخانه سنگرس مفصلى ديده مىشود و چنانچه نوشتهاند درياچهاى وجود داشته كه از فوارههاى آن جستن مىنموده است، تا كف رودخانه يازده پله سنگى مىخورد، غرفهها و اطاق هاى وسط پل به همان طرز نقاشى و طلاكارى دوره صفويه باقى است و طبقه بالاى اطاق ها را در چندين سال قبل خراب نمودهاند. پشت بغل هاى اين پل از كاشي هاى خشت هفت رنگ تزيين شده كه متأسفانه در اثر بى مواظبتى و يا تأثير باد و باران همه ساله تعداد زيادى از آنها خراب و از بين رفته بود. از وسط پل در طرفين تالار دو راه پله موجود است كه به وسيله آن دو طبقه زيرين مىتوان رفت و آمد كرد. تاريخ تعمير اين پل مطابق كتيبه كوفى كه در طرف راست جنوبى پل رو به كارخانه نور است در سال 1290 هجرى به سعى نصرالله خان در زمان ناصر الدين شاه قاجار است.
اطراف پل مانند قدم در ايام بهار و تابستان و روزهاى تعطيل، محل گردشگاه عموم اهالى است و بعضى روزها به حدى جمعيت زياد است كه راه عبور و مرور در طبقه دوم تقريباً مشكل مىشود.
در كتاب عباسنامه تأليف محمد طاهر وحيد قزوينى به سال (1110 تا 1015 ه) شرح مفصلى راجع به ساختمان پل حسن آباد “خواجو” نوشته به خلاصه اين كه پس از اتمام، شاه عباس دوم دستور آيين بستن و گلريزان نمودن پل را به عهده و اهتمام مقصود بيك سفره چى باشى واگذار نمود و تزيين هر يك از طاق هاى آن پل به عهده يكى از امرا محل گرديد و چشمههاى وسط كه به منزله دل در بدن و معنى در سخن است از طرف شاه آيين بسته شد و مىنويسد: آب رودخانه را به بالاي پل سد نموده به طورى كه فواره حوض آن تقريباً سه گز مىجست، سايبان هاى زرنگار از مبداء تا منتهاى پل بر سر پا بود و رشتههاى مفتول جهت آويختن فانوس و قناديل به طرح هاى مختلف كشيده بودند.
و در هر مجلسى فرش هاى قالى كرمانى و قائنى افتاده بود و در هر حجرهاى شاهد سنبل مو بر پاى ايستاده و جوانان خطه ارم عباس آباد و سيمبران خوش آب و رنگ هندو و ارامنه شمشاد قامت گل رخسار مجلس را به صورت نگار گردانيده بودند و اعليحضرت ضل اللهى كامران و كامياب تا حين طلوع صبح عالمتاب در عبارت شرقى پل مزبور استراحت و امرا و مقربان و ملازمان هر يك در حجرات مختلف خود غنودند.
در وصف ساختن درياچه و سد بر روى پل مزبور بابا محمدعلى اصفهانى حدود (1081 ه.ق) از شعراى مصاحب حكيم شفايى چنين سروده است:
ندانم چون كنم تعريف آن پل كزو ايجاد شد راه توكل
شكوه بحر اگر آنجا كشد سر جهد مانند ميمونى ز چنبر
و نيز شيخ رمزى كاشى در تاريخ بستن سد بر روى زاينده رود چنين نوشته:
سدى كه از خارا به پيش زنده رود از عطاى شاه دين عباس ثانى بستهاند
در تاريخش گذشت از آب رمزى و نوشت:
(سد اسكندر بآب زندگانى بسته اند) (1076)
از مزاياى اختصاصى اين پل سدى بوده كه براى آن در موقع ساختن در نظر گرفته اند كه هر زمان اقتضاء داشته با بستن چشمه هاى پايين آب بالا مى آمده و حكم درياچه و سدى پيدا مى كرده و از اين رو گفته اند:
داراى جهان پناه عباس | درياچه و سد و پل بنا كرد |
و بناى اين سد و درياچه براى اين بوده كه منظره عمارات و باغ هاى واقع در آن محل باشد و در هنگام جلوس در آن عمارات و باغات از منظره درياچهاى كه با بستن سد ايجاد مىگرديد لذت برند.
منظور از عباس كه در شعر بالا گفته شد عباس ثانى است كه امر به بناي سد نمود، زيرا بانى آن همان شاه عباس دوم است و تاريخ بناى پل (1060 ه.ق) و بناى سد (1068 ه.ق) بوده است.
اين پل علاوه بر اينكه براى عبور و مرور قوافل و عابران ساخته شده بود براى تفرج و گردش مردم و پادشاه نيز مستعد بوده است. چنانچه از قصص الخاقانى نقل شده در سال (1060 ه.ق) كه پل ساخته شد و به پل شاهى شهرت يافت بعد از تعطيلات نوروز آن سال برحسب فرمان شاه عباس ثانى پل را آيين بندى و چراغان كردند و هر يك از غرههاى آن را يكى از امراء و بزرگان تزيين نمود و براى جشن مهيا گرديد و شعراى مشهدى قصيدهاى در 45 بيت و نيز صائب تبريزى قصيدهاى در وصف آن چراغانى و جشن سروده اند.
مؤلف تاريخ اصفهان ورى چنين گفته:
و اما مبانى شگرف اصفهان يكى پل هايى است كه روى زاينده رود بنا شده مانند پل بابا ركن الدين كه به پل خواجو معروف است. ريشه و اساسش قبل از عجم بوده و زمان تركمانهاى آققوينلو تعميرى از آن شده و به عهده صفويه مرتبه بالا را طرح انداخته و در بيگلربيگى صدر اصفهانى روى مرتبه فوقانى بالاخانه ساخته بود به نام خود كه در 1310 اجزاى ظل السلطان خراب كردند و راه چهار باغ نو است براى تخت پولاد.
اينكه مؤلف تاريخ اصفهان گفته اساسش قبل از عجم بوده معلوم نشد چه زمانى را در نظر داشته است ولى آنچه مسلم مىنمايد اين است كه پيش از دولت اسلام اساس آن پل وجود داشته و در زمان تركمان ها تعميرى از آن شده و در دوران صفويه طبقه بالاى آن ساخته شده و در زمان بيگلربيگى صدر اصفهانى روى مرتبه فوقانى بالاخانهاى به نام خود ساخته كه در سال (1310 ه.ق) از طرف ظل السلطان خراب گرديده است.
اين پل را با اسامى: بابا ركن الدين، خواجو، گبرها، شيراز، حسن آباد، پل شاهى تيمورى خواندهاند. اما اين كه آن را پل بابا ركن الدين گفتهاند از اين جهت است كه در تخت فولاد كه نزديكى جاده قديم شيراز واقع شده قبر و بقعه بابا ركن الدين كه از عرفاى معروف زمان خود در 26 ربيعالاول سال (769 ه.ق) وفات كرده در آنجا واقع و مورد توجه و مزار عمومى است از اين رو پل به نام او معروف گرديده است.
اما ناميدن آن به پل خواجو به مناسبت اين است كه در مجاورت محله خواجو ساخته شده و پل شيراز از اين نظر كه نزديك جاده اصفهان به شيراز واقع گرديده و پل گبرها از نظر اين كه گبرها از اين پل به محله خود مىرفتهاند و پل حسن آباد از جهت اين كه محل خواجو را در قديم حسن آباد مىناميدهاند و اما پل شاهى از اين جهت بود كه چون شاه عباس دوم در سال يك هزار و شصت پل را كامل كرد و از هر جهت آراسته گرديد به پل شاهى معروف گرديد و تيمورى از آن نظر گفتهاند كه تيمور به داماد خود حسن پاشا دستور داده بود كه آن پل را بنا كند و بنا كرد.
مؤلف صنف جهان در باب پل خواجو چنين نوشته است:
پل هشتم – پلى است كه در حال حاضر به پل خواجو شهرت دارد زيرا در آخر چهارباغ مشهور به خواجو واقع است و قبل از چهار باغ در آخر و كنار آن محله واقع بوده و پل طرف يمين است و در اول قبل از خرابي ها بر سر محله حسن آباد بوده و بانى آن را به اسم پل حسن آباد موسوم نموده بوده و چون محله حسن آباد در فترت افغان و فتنههاى بعد از آن خراب و به كلى از آبادى افتاده است و محله خواجو نزديك آن بوده به اسم آن معروف شده است. و اين پل خوش نماتر و زيباتر از سي و سه پل است اما با آن عرض و طول نيست لكن به همان استحكام ساخته شده و دقيقهاى از استحكام و خوش نمايى را فرو گذار ننمودهاند. آن را شاه عباس ثانى بنا نموده و ميرزا طاهر وحيد كه در آن زمان وقايع نگار و مورخ زمان آن پادشاه بود آن را ضبط و در تاريخى كه به نام او نوشته ثبت نموده است و آورده كه در محل اين پل يك پل كهنه مدروس و ويران بود و شايد آن پلى بوده است كه در كتاب ماروخى با اسم جس حسين نوشته شده و باالجمله به حكم پادشاه آن را خراب نموده و برداشتند و اين پل را به اين وضع خوب و هيئت مرغوب مشتمل بر بيست و چهار چشمه در زمان اندك ساختند و چون پيش محله حسن آباد و جنوب آن بوده ان پل حسن آباد نام نهادند و تصريح نموده است كه يك طرف آن باغ سعادت آباد است كه مشتبه به پل ديگر به هيچ وجه نيست و مرحوم امير الشعراء رضا قلى خان هدايت تخلص نيز در كتاب روضةالصفاى ناصرى در آخر احوال شاه عباس ثانى اشارهاى از بناى اين پل از پادشاه مذكور نموده است. بر بالاى اين پل به دستور خيابان و دو طرف غرفهها بستهاند و سرطاق هاى غرفهها را كاشى كارى نموده و در ميان آن عمارت و نمايى ساختهاند كه در غرفهها و آن عمارت همه نشيمن مردمان عام و خاص است كه به تفريج و تماشا آيند و شاه عباس بعد از اتمام آن در آنجا چند شبى جشن و چراغان خود را كه موسوم به فتح آباد است متصل به اين پل بنا كرده است. زير اين پل را به طرز ديگر ساخته اند كه زياد از حد مزيد حسن آن گشته. دو طرف شرقى و غربى پل را كه جهت دخول و خروج آب است مهتابى طرح انداخته و ميان پل ها را طاق نمايى ساختهاند و در ميان هر طاق نمايى بزرگ سنگى بنا كردهاند كه آب قسمت آن چشمه از ميان نهر مىرود و دو طرف آن شهر راه روى است كه مردمان بر سر آن مىروند و مىنشينند و گاهى كه در فصل بهار آب زياده طغيان مىكند تا بالاى جوي هاى ميان آمده راه عبور و مرور را مىبندد و براى مهتابى روى به مشرق در ميان معمرهاى آب و محل ريزش آن زينهها، قالب آب ساختهاند كه مردمان بر آن نشسته از صفا و تماشاى آب استفاده برند و نمايى ديگر به طرف طول در ميان پل ساختهاند.
از گفتار مورخان معلوم گرديد كه در جاى كنونى پل هاى خواجو پل ديگرى بوده كه به وضع آندراس در آمده بوده و قابل استفاده نبوده است و از اين رو شاه عباس دوم دستور داده بر طبق نقشه پلى بر روى زاينده رود كه در نزديكى باغ سعادت آباد و عمارت آينه خانه بوده ساخته شود و كاركنان بر طبق دستور ساعى بودهاند كه اين پل از پل اللهورديخان و ساير پل ها زيباتر و بهتر ساخته شود و مسلم پل با وضع كنونى بعد از شاه عباس دوم ايجاد شده و پلى كه پيش بوده، اهميتى از نظر ساختمان نداشته است و مسلم سطح معمارى آن پل در هنگام احداث پل اللهورديخان پائينتر بوده است.
در طول اين پل اختلاف است، چنانچه در گفتههاى پيش نوشته شد طول را 150 و عرض را 14 متر نوشتهاند ولى در گنجينه آثار تاريخى اصفهان طول 132/5 متر و عرض 12 متر نوشته شده است.
عدد چشمه اين پل را بعضى 26 و برخى 24 و كسانى 21 و ديگران 28 نوشتهاند و گمان مىرود بعضى از چشمههاى آن در زير شن و خاك مسطور شده باشد.