درفاصله سه كيلومتري از مركز شهر خوي، در بين خانههاي كوچه شمس تبريزي در محله امامزاده، برخي از شاخهاي قوچ به بلندي تقريبي 14 الي 15 متر قرار گرفته است.
اسناد و مدارك مختلف اين بنا را به اشخاص متعددي نسبت داده، ولي در روايات عامه و سفرنامه ونيزيان آنرا به شاه اسماعيل اول صفوي نسبت ميدهند، كه بعد از شكار يك روزهاش دستور داده كله قوچهاي وحشي را در آن بكار بندند و از همان كلهها و آجر مناري ساخ
در اسناد و مدارك موجود، در گذشته سه منار بوده و تصوير سه منار در كتاب بيان «منازل سفر عراقين» كه توسط همراه سلطان سليمان امپراتور عثماني كه خود در سفر خوي، به زيارت آرامگاه شمس تبريزي رفته، كشيده شده، كه مسير لشكركشي وي را نشان ميدهد و با زيرنويسخ 942 ه در آن كتاب آمده است. ولي سالهاي بعد يكي از منارها خراب شده، اما سياحان دوره قاجار و جهانگير ميرزا (متوفي 1287 ه.ق) كه مطالبي در مورد خوي دارد و در ترجمه كتاب آثار البلاد و اخبارالعباد قزويني از دو منار صحبت ميشود. بنا به نقل معتمدين و پيرمرداحل در حدود 120 سال پيش يكي ديگر از منارها تخريب شده و هم اكنون فقط يكي از آنها باقيمانده است. به سبب وجود آرامگاه شمس تبريزي عارف و جهانگرد مشهور، مراد و مرشد مولوي، در ضلع شمالي منار، به نام وي مشهور شده است. اولياء چلبي كه در دوره سلطنت شاه عباس دوم درسال 1057 ه.ق به آذربايجان سفر كرده مينويسد: «قبر شمس تبريزي را كه در خارج شهر خوي است زيارت كرديم.»
اعتمادالسلطنه در سفر خوي مينويسد : «از مشاهير، قبر شمس تبريزي در اين شهر است كه زيارت ميشود». متأسفانه در طي قر
متمادي بر اثر سوانح طبيعي از جمله زلزله و سيلهاي مهيبي كه از دامنه كوههاي اورين به اين شهر سرازير ميشود، آرامگاه تخريب شده و احتمال دارد، به سبب گرفتاري و مشكلاتي كه مردم داشتند به بازسازيش نپرداختهاند يا بعضي موارد ديگر كه بر ما پوشيد
شكل ديواره ضلع شمالي منار نشانگر اين است كه به مجموعهاي متصل بوده است و در جوار منار، سنگ قبري تيره رنگ وجود دارد، كه در روي آن اين مشخصات حجاري شده است « بري ابن شاهسوارطارمي» كه ماهيت اين شخص به نگارنده معلوم نشد ولي با توجه به اسناد و منابع تاريشمس تبريزي مدتي را در طارم و زنگان در حلقه درس ركنالدين سجاديزنگاني بوده است، به احتمال زياد «بري ابن شاهسوارطارمي»، از ارادتمندان شمس تبريزي بوده است و در حلقه درس استادش، دست ارادت به وي داده و همراه با او و يا بعدها به خاطر شمس تبريزي به خاك سشده است.
منار شمس تبريزي از بناهاي منحصر به فرد منطقه است كه جهانگردان و گردشگران زيادي را به خود جلب ميكند. مردم تعداد بيشماري از متصوفان را كه در آذرماه هر سال جهت انجام مراسم در جوار منار جمع ميشدند به ياد دارند ولي هماكنون به سبب محصور ماندن آن در بين خاا بدون توجه مانده است، مصالح و ظواهر منار گواهي ميدهد كه بايد از آثار قبل از مغول باشد. سبك معماري منار خيلي نزديك به بناهاي دوره سلجوقي كه در بردسير كرمان موجود است و به «ميل قاوردي» معروف است، ميباشد. در صورت مطالعه باستانشناسي، از مطالعه و تحقيق رويشاخ و جمجمه به آساني ميتوان در مورد زمان و علت احداث آن نظر داد.
ساختمان منار برج استوانهاي شكل ميباشد و به سبب عدم شناسايي و مطالعات لازم تاكنون هيچگونه نشان و اثري از وجود بقاياي ساختماني كه به احتمال قوي اين اثر در رابطه با آنها(مقبره شمس تبريزي يا كاخ شاه اسماعيل اول) ساخته شده به دست نيامده، منار به صورت مجوف ده و پلكان مارپيچي از ورودي منار كه در قسمت پايين آن قرار دارد به انتهاي منار و به قسمت مؤذن آن، كه روي به قبله دارد منتهي ميشود. پي و حدود 50 سانتيمتر از بناي قسمت تحتاني با سنگ ساخته شده است. البته با در نظر گرفتن اينكه مقداري از پي آن توسط رسوبات سيل و غيره زير خاك مانده است، از اين قسمت به بعد تمام منار از آجر ميباشد كه در وسط آجرها كلههاي قوچ گذاشته شده و از نظر فرم به سه دسته تقسيم شده، قسمت تحتاني و انتهاي آن كه كوچكتر از بخش مياني است خالي، ولي قسمت مياني را با شاخ قوچ وحشي آرايش دادهاند، كه فلسفة وجود منار نيز وجود اين تزئينات ميباشد كه به عنوان يادبود ساخته شده است. به قولي هدف از آن به احتمال زياد نمايش قدرت پادشاه بوده كه در يك روز توانسته به قدري قوچ وحشي شكار كند كه از شاخ آنها تمامي سطح خارجي منار را تزئين نمايد.
از خصوصيات ويژه اين بنا نصب شاخهاي قوچ وحشي بر روي بدنة خارجي منار ميباشد كه همراه با جمجمه حيوان به عنوان تزئين در منا نصب شده است و در آجركاري و فرم آن هيچگونه تزئينات به كار نرفته است.
در مورد احداث منار در شهرهايي كه از نظر سوقالجيشي اهميت داشتند، سعيد نفيسي چنين مينويسد: در آباديهاي مهم كه بر سر راهها بود شبها بر بلندي آتش ميافروختند و برجي را كه براي اين كار ساخته بودند آتشگاه ميناميدند و همين كلمه را به زبان عربي ترجمه كرده و منا و مناره گفتهاند و سپس آنرا در مساجد به كار بردهاند به وسيله آتش كه بر فراز اين برجها افروخته ميشد، از دور اخبار و علائم و ارشاداتي ميدادند كه مردم دور دست را از خطر و حوادث آگاه ميكردند، و احتمال هم دارد كه يكي از منارها ستون يادبودي باشد از جنگ آلب ارسلان سلجوقي با رومانوس ديوجانوس امپراطور روم در ملازگرد و سلطهاش بر وي كه سرنوشت مسلمانان منطقه را اين جنگ و پيروزي آلب ارسلان رقم زد و كشور روم به تدريج به كشوري مسلماننشين مبدل گرديد و منار مزبور حالت تقدس مانندي مابين مردم اين مرز و بوم پيدا كرد وپس از اقامت شمس تبريزي در خوي و فوت وي جنازهاش در كنار آن دفن گرديد و نام «منار شمس تبريزي» پيدا نمود و شاه اسماعيل صفوي چون خود عارف و متصوف بود دستور داد كاخش را در كنار آرامگاه شمس تبريزي ساختند.
منار شمس تبريزي به شماره 996 در رديف آثار ملي و به قدمت سدة ششم هجري قمري به ثبت رسيده است.